محل تبلیغات شما

مسوولیت آموزش و پرورش در قبال زندگی خارج از مدرسه دانش‌آموزانچیست؟

زنگ آخر

زهرا چوپانكاره

روزیكه تصویر چهره خاموش و یخ‌زده فرهاد رسید و بعد روزی كه تصویر خندان رومینا باكلمه داس و پدر همنشین شد، مخاطبان خبر مرگ دو نوجوانی را خواندند در سن دانش‌آموزی،نوجوانانی كه به جای نیمكت‌های مدرسه وارد بازی دیگری شدند؛ یكی قربانی كار كودكشد و فقر، یكی دیگر قربانی كودك‌آزاری یك مرد بالغ و بعد خشونت و دختركشی پدر. دراین میان كه پلیس و امدادگران و خانواده‌ها و همسایه‌ها و دادستانی و رسانه‌هامشغول شرح ماجراها و چرایی و ذكر مصیبت بودند، خبری از آموزش و پرورش نبود. فرهادو رومینا دو نفر از میلیون‌ها دانش‌آموز این كشور بودند كه خارج از دیوارهای مدرسهدیگر خودشان می‌دانند و خانواده‌شان و وضعیتی كه در آن به دنیا آمده‌اند. اما اینسكوت آموزش و پرورش سبب نمی‌شود كه نپرسیم چطور می‌شود كودكی در سن دانش‌آموزیدرگیر آسیب‌های جدی اجتماعی شود و خانه دوم» نداند و نبیند و به جای آنها ازدیگران كمك نخواهد؟ آیا وظیفه این نهاد با نزدیك به 14 میلیون دانش‌آموز كه درسراسر كشور دامن گسترده است تنها در میان دیوارهای مدرسه‌ها محدود می‌شود؟ زنگ آخركه می‌خورد زندگی دانش‌آموزان تمام می‌شود تا مراسم صبح‌گاه فردا؟ محمدرضا نیك‌نژاد،معلم و سیدحسن ‌چلك، رییس انجمن مددكاران اجتماعی ایران به این سوالات پاسخداده‌اند. هر دو نفر توضیح می‌دهند كه چرا به نظر آنها این وزارتخانه نمی‌تواند اززیر بار حوادث خارج از مدرسه شانه خالی كند

محمدرضانیك‌نژاد، معلم است و كنشگر صنفی. در این سال‌ها مطالعاتی در حوزه نهاد مدرسه درایران و سایر كشورها داشته و بر همان اساس است كه می‌گوید وقتی در مورد وظیفهمدرسه درقبال زندگی خارج از كلاس درس دانش‌آموزان حرف می‌زنیم باید ببینیم در موردچه نوع مدرسه‌ای حرف می‌زنیم: در سراسر جهان به لحاظ كاركردی، طیفی گسترده ازمدارس داریم. مثلا در كشورهایی مانند كشورهای اسكاندیناوی یك نوع مدرسه داریم كهدر واقع نهادهای محله‌ای محسوب می‌شوند، یعنی اصلا مدرسه روز تعطیل و غیرتعطیلندارد. در این كشورها شكل خاصی از مدرسه هست كه به چشم یك نهاد فرهنگی و اجتماعیبه آن نگاه می‌شود. این یعنی علاوه بر اینكه بچه‌ها آنجا هستند و خانواده‌ها خارجاز زمان مدرسه هم در آنها رفت‌‌وآمد دارند. در ژاپن هم چنین مدارسی هستند. كتابیاز دكتر سركار آرانی می‌خواندم كه نوشته بود مدارس در ژاپن جزو مستحكم‌ترینساختمان‌ها در برابر زله هستند. یعنی در حوادث طبیعی تبدیل به محل تجمع خانواده‌هامی‌شوند. غیر از آن هم فعالیت‌های اجتماعی، فرهنگی و حتی ی هم در این مدارسشكل می‌گیرند كه خانواده‌ها هم به آنها ورود پیدا می‌كنند و در كنار فرزندان‌شانهستند. بچه‌ها هم خارج از زمان مدرسه می‌توانند بروند مثلا فوتبال بازی كنند و ازسالن موسیقی استفاده كنند. ما اصلا تصوری از این‌گونه مدارس در كشورمان نداریم.»از اینجاست كه او مساله آسیب‌های اجتماعی را مطرح می‌كند چون مدرسه‌ای كه به آنكاركرد موردنظر در صحبت‌هایش رسیده، نمی‌تواند خودش را از اتفاقاتی كه برای كودكانو نوجوانان می‌افتد و آسیب‌هایی می‌بینند، جدا بداند: اگر كشور خودمان را همدرنظر بگیریم، اگر چند تا نهاد را درنظر بگیریم كه باید به چنین وضعیت‌هایی رسیدگیكنند، آموزش و پرورش قطعا در كنار نهادهایی مثل بهزیستی قرار می‌گیرد كه باید آسیب‌هایاجتماعی را پیگیری كنند؛ چه به لحاظ آماری و چه به لحاظ ارتباطی كه با دانش‌آموزاندارند. یعنی آموزش و پرورش وظیفه دارد كه در این مواقع وارد شود، اظهارنظر كند وحتی بابت اتفاقاتی كه رخ می‌دهد معذرت‌خواهی كند. در كل جهان هیچ سیستمی بهگستردگی آموزش و پرورش نداریم. برای همین است كه كاركردهای بسیار زیادی را می‌توانیمبرای مدرسه درنظر بگیریم، ازجمله رسیدگی به آسیب‌های اجتماعی.» 


باتوجهبه این شناخت و داشتن آمار و البته برخورد معلمان با دانش‌آموزان است كه نیك‌نژادمعتقد است كه آموزش و پرورش نمی‌تواند سهمی از پیشگیری و مقابله با آسیب‌های خارجاز محیط مدرسه نداشته باشد: منِ معلم سر كلاس می‌فهمم كه دانش‌آموزانم ممكن استدرگیر چه مشكلاتی باشند. من دانش‌آموز معتاد در كلاسم داشته‌ام، دانش‌آموزی كهصبحانه نمی‌خورده، دانش‌آموزی كه شب‌كار بوده و بعد خودش را به مدرسه می‌رسانده،می‌خواهم بگویم محل شناسایی آسیب‌های اجتماعی، مدرسه است و اگر یك روز دانش‌آموزیمدرسه نیامد باید مدرسه پیگیر باشد. الان در همه مدارس دولتی و غیردولتی سریعنیامدن بچه‌ها را پیگیری می‌كنند و این موضوع به نسبت زمانی كه ما دانش‌آموز بودیمخیلی بیشتر باب شده. حالا وقتی مدرسه تا این حد درگیر مسائل بچه‌هاست چطور می‌شودكه آموزش و پرورش خودش را كنار بكشد؟»


مدرسهالبته به صورت عمومی به عنوان آن نهاد اجتماعی با كاركردهای فراوانی كه به گفته اودر برخی كشورها رسمیت دارد، در كشور ما شناخته نمی‌شود. از قضا این یكی از نكاتیاست كه قرار بوده محل توجه مسوولان آموزش و پرورش قرار بگیرد، چراكه به گفته اینمعلم مدرسه در سند تحول بنیادین به عنوان یك مركز فرهنگی تعریف شده است، هماناتفاقی كه در كشورهای اسكاندیناوی شكل گرفته است و مرحله به مرحله قوی‌تر می‌شود.نیك‌نژاد توضیح می‌دهد: وقتی در سند تحول بنیادین این موضوع آمده است و مدرسهنهادی است كه به صورت مستقیم با دانش‌آموزان ارتباط دارد و با واسطه آنها می‌تواندبا خانواده‌ها دیدار كند، وزیر نمی‌تواند خودش را پنهان كند


نیك‌نژاد،از امضاكنندگان همان بیانیه‌ای كه پس از قتل رومینای اشرفی، سكوت آموزش و پرورش رازیر سوال برد: مسوولان آموزش و پرورش بهتر است به این نكته توجه كنند كه شانهخالی كردن از مسوولیت خود در رخدادها و فاجعه‌های اجتماعی و بی‌توجهی به نقشی كهخواسته یا ناخواسته در آنها ایفا می‌كنند باعث از بین رفتن اتفاق‌های تلخ وجانگدازی همچون قتل رومینا نمی‌شود بلكه برعكس، نپذیرفتن مسوولیت به رشد بیشتر ایننابهنجاری‌ها در نهان و آشكار كمك می‌كند. گام نخست برای بهبودی اوضاع، پذیرشمسوولیت است. ما نهادهای تگذار و مسوول در آموزش و پرورش، ازجمله شورای عالیانقلاب فرهنگی، شورای عالی آموزش و پرورش و وزارت آموزش و پرورش را دعوت به برخورداخلاقی و مسوولانه می‌كنیم و انتظار انجام كارهای عملی و موثر در جهت جلوگیری ازروی دادن دیگر بار چنین فاجعه‌هایی را داریم.» او می‌گوید كه در ساختار درست درسیباید مشاورانی در كنار دانش‌آموزان حضور داشته باشند تا بتوانند به اتفاقاتی كه درزندگی روزمره آنها رخ می‌دهد و ممكن است آنها را در معرض خطر قرار بدهد، واقفباشند: ما در مدارس كشورهای پیش‌رو پرستار مدرسه داریم كه اگر در مدرسه اتفاقیافتاد حاضر باشد و غیر از آن هم مسائل جسمی و حتی جنسی دانش‌آموزان را هم پیگیریكند. روانشناس در مدارس هستند و اینها سمت‌های رسمی تعریف ‌شده‌اند. اما الان ازهر طرفی كه می‌چرخیم می‌بینیم كه اینها (آموزش و پروش) بنا را گذاشته‌اند بر صرفه‌جویی.من در منطقه 12 در مدرسه‌ای تدریس می‌كردم كه دو مشاور داشت؛ یكی، دو روز در هفتهمی‌آمد و یكی هم دو یا سه روز. نهایتا 5 روز در هفته حضور داشتند. حالا هر كدام ازاینها حتی در حد مشاوره درسی چطور می‌توانند دو روزه 200 دانش‌آموز را پشتیبانیكنند؟ وقتی با آنها صحبت می‌كردی متوجه می‌شدی كه آموزش خاصی هم در زمینه آسیب‌هایاجتماعی دانش‌آموزان ندیده‌اند یعنی در همان حدی كه منِ معلم فیزیك می‌دانستم آنهاهم می‌دانستند شاید با كمی دید تخصصی‌تر اما اینكه چگونه با هر دانش‌آموزی مواجهشوند را آموزش ندیده بودند.» حالا این موضوع را باید به سایر نقاط كشور به غیر ازتهران تسری داد. شرایطی كه او توصیف می‌كند مربوط می‌شود به یك مدرسه در پایتخت ودر مقابل به عنوان نمونه مدرسه كم‌جمعیت رومینا قرار دارد. پس از قتل دختر نوجوانبه دست پدرش، مجید علیپور، رییس اداره روابط عمومی اداره كل آموزش و پرورش استانگیلان در گفت‌وگویی به اعتماد» پاسخ داد كه در منطقه حویق (محل زندگی، تحصیل و مرگرومینا) صرفا دو مشاور فعال هستند، یك مشاور مرد و یك مشاور زن. برای چه تعداددانش‌آموز؟ امسال در مجموع بیش از  ۶ هزار و ۲۰۰ دانش‌آموز دارد كه از این تعداد بیش از ۲ هزار و ۹۰۰ نفر دختر هستند كه یكمشاور دارند. سه مربی پرورشی و ۶ معاون پرورشی هم البته در این منطقه هستند


زمانهعوض شده است، تغییراتی انجام شده و به عقیده این معلم و كنشگر صنفی ما در زمینهارتباط با خانواده‌ها و آموزش آنها به عقب رفته‌ایم: زمانی كه من راهنمایی می‌رفتم،در همان موقعیت جنگ و سختی، مدارس دولتی عادی هم هر دو، سه هفته یك بار خانواده‌هارا دعوت می‌كردند و كلاس‌های رایگان داشتند تا خانواده‌ها با مراحل رشد بچه‌هاآشنا شوند و راهنمایی‌شان می‌كردند. این چند سال كلا این كارها تعطیل شده. به نظرمن وقتی در اسناد بالادستی بر مساله آسیب‌های اجتماعی، آموزش‌های ایدئولوژیك خاصخودشان، آموزش‌های فرهنگی و اجتماعی و جنسی تاكید شده، وقتی این آموزش‌ها ناكارآمداست و اتفاقاتی اینچنینی رخ می‌دهند، آن كسی كه مسوول این آموزش‌هاست باید پاسخگوباشد. اینجاست كه می‌گوییم این ساختار آموزش و پرورش باید جواب بدهد و نمی‌تواندبه هیچ بهانه‌ای خودش را كنار بكشد


همهاینها، همه این حرف‌ها و نقدها و مقایسه با كشورهای اسكاندیناوی و غیره باز می‌رسدبه همان مساله پول و بودجه: از درون كلاس بگیر تا بالاترین رده‌های مدیریتی درآموزش و پرورش، همه یك خط‌كش دست گرفته‌اند و فقط به فكر این هستند كه با اینبودجه چه می‌شود كرد. مدیر مدرسه كه در تمام اسناد بین‌المللی به عنوان رهبرآموزشی شناخته می‌شود و باید ساختار آموزشی یك مدرسه را هدایت كند تبدیل شده بهداروغه ناتینگهام؛ مدیر را نشانده‌اند كه هر كسی وارد شد سر و تهش كند تا بلكهپولی از جیبش بیرون بریزد. غیر از تبعات خیلی خطرناك مالی كه این قضیه پیش آورده،این مدیر نهایتا باید تمركزش این باشد كه پول جمع كند یا ببیند كدام نهادی حاضراست به آنها كمك كند


اگرطرحی مثل نماد هم وارد شود، چون اولویت نیست و در حاشیه نیازها قرار می‌گیرند بهآنها توجهی نمی‌شود. این نماد كجا اجرا شده؟ من دو، سه سال در مدرسه‌ای در مقطعمتوسطه اول درس می‌دادم. طرح نماد را چطور اجرا می‌كردند؟ یك نمایشگاهی برگزار می‌كردندكه عكس معتاد داشت و مثلا بیماری‌های مختلف و غیره. همین هم نمی‌گویم بد است امامی‌خواهم بگویم این نهایت كار بود چون مدیر حتی نمی‌توانست مثلا دو تا استاددانشگاه دعوت كند كه بیایند و برای خانواده‌ها و بچه‌ها صحبت كنند چون نمی‌شود كهبدون پول ازشان خواست وقت بگذارند.» آموزش و پرورش با 14 میلیون در تماس است كه بهگفته این معلم حتی اگر با مقیاس آمارهای جهانی هم بسنجیم یعنی به صورت طبیعی 2 تا3درصدشان در معرض آسیب‌های مختلف هستند. اگر آموزش و پرورش خودش را كنار بكشد پسچه كسی قرار است به آنها رسیدگی كند؟ 

پیشاز آنكه دیر شود


یكیاز نگرانی‌هایی كه در كشور داریم به حوزه آسیب‌های اجتماعی برمی‌گردد و یكی ازبهترین بسترها و كانون‌ها برای پیشگیری و شناسایی افراد در‌معرض آسیب‌‌های اجتماعییا آسیب‌دیده و حتی خانواده‌های نیازمند، آموزش و پرورش است. آموزش و پرورش بهدلیل دراختیار داشتن سه ضلع موثر در پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی یعنی دانش‌آموزان،اولیای مدرسه و اولیا و سرپرستان بچه‌ها از بهترین ظرفیت‌ها برخوردار است، منتهاآموزش و پرورشی كه تفكر اجتماعی بر آن حاكم باشد، شادی‌گریز نباشد و پرورش بهاندازه آموزش برایش مهم قلمداد شود و روی سواد اجتماعی تمركز ویژه داشته باشد.»سیدحسن ‌چلك، رییس انجمن مددكاران اجتماعی ایران صحبت‌هایش را در مورد اهمیتمسوولیت‌ پذیرفتن آموزش و پرورش در مورد آسیب‌های اجتماعی خارج از مدرسه تقریبامانند نیك‌نژاد آغاز می‌كند. با همان تاكید بر دسترسی به طیفی گسترده از شهرونداندر سن مدرسه و البته با این شرط كه اصولا نگاهی اجتماعی به حوزه مدرسه وجود داشتهباشد. با این توضیح، رسیدن به مدرسه‌ای كه دانش‌آموزان را علاوه بر سواد شیمی وفیزیك و ادبیات با سواد اجتماعی هم بار بیاورد از نظر او یك ویژگی مهم دارد: اینموضوع مستم این است كه آموزش و پرورش واحد مددكاری اجتماعی را در مدارس تاسیسكند كه متاسفانه هیچ مدرسه‌ای در ایران این واحد را ندارد. بله چند سالی هست كهمشاورانی می‌آیند و آموزش می‌بینند كه بتوانند كارهایی انجام دهند اما مشاور مشاوراست، روانشناس روانشناس و مددكار اجتماعی هم مددكار اجتماعی. اگر قرار بود اینهاكار هم را انجام دهند كه تبدیل به رشته‌های تخصصی از كاردانی تا دكترا نمی‌شدند.» 


بعضیاز مشكلاتی كه بچه‌ها در درون خانه‌ها دارند، می‌توانند بسترساز گرایش آنها بهآسیب‌های اجتماعی شوند. ‌چلك به همین دلیل تاكید دارد كه از طریق مدرسه استكه شناسایی این قبیل زمینه‌ها راحت‌تر امكان‌پذیر است: بچه‌ای كه یكی از اعضایخانواده‌اش درگیر اعتیاد است یا مرتكب جرمی شده، اگر مدرسه بتواند آنها را زودترشناسایی كند، می‌تواند به آنها خدمات بدهد یا برای بهره بردن از منابع اجتماعیموجود، آنها را ارجاع بدهد. این ظرفیت بزرگی است كه آموزش و پرورش دارد. اگر حتیبه هر دلیلی دانش‌آموز خودش درگیر یكی از آسیب‌ها شد؛ مثلا به اعتیاد روی آورد،اقدام به خودكشی كرد، درگیر مصرف مشروبات الكلی شد یا رابطه با جنس مخالف برقراركرد، آموزش و پرورش می‌تواند با شناسایی آنها و دسترسی آنها به منابع اجتماعی كمككند تا این بچه‌ها توانمند شوند و اگر نیاز به حمایت‌های دیگر داشتند، از طریقارجاع به سازمان‌های مرتبط این حمایت را از آنها به عمل آورد


یكیاز موضوعاتی كه در مورد نقش آموزش و پرورش در پیشگیری یا مقابله با آسیب‌هایاجتماعی دانش‌آموزان مطرح می‌شود همین امكان ارجاع به سایر مراكز ذی‌صلاح است. اماچقدر این ارتباط میان دستگاه‌ها وجود دارد؟ چقدر آموزش و پرورش وظیفه خود می‌داندكه بهزیستی را درگیر مسائل دانش‌آموزان كند؟ ‌چلك توضیح می‌دهد: زمانی كهخودم مدیركل دفتر امور آسیب‌دیدگان سازمان بهزیستی بودم، تفاهمنامه‌ای با آموزش وپرورش داشتیم و آنجا بحث ارجاع مطرح شده بود. الان هم در قالب طرح نماد، كارهاییدارد انجام می‌شود اما نهادینه‌شده نیست. ما بیش از هر چیزی نیاز داریم كه اینارتباط نهادینه شود و برای این هدف، باید آموزش و پرورش واحد مددكاری اجتماعی رادر تشكیلات رسمی‌اش بپذیرد. با طرح‌های موقتی و مقطعی كه با آمدن یك مدیر اجرا می‌شودو با رفتن همان مدیر از بین می‌رود، نمی‌شود استفاده مفیدی از این ظرفیت كرد.» اومعتقد است كه وزیر آموزش و پرورش كه دانش اجتماعی دارد» در چنین شرایطی به عنوانمسوول این وزارتخانه، برای استقرار دایمی مددكاران در مدارس تمهیداتی بیندیشد كهعاقبت اقدام موثری برای پیشگیری و مقابله با آسیب‌های اجتماعی دانش‌آموزان انجامشود
باهمه این بررسی‌ها و راهكارهایی كه ارایه می‌شود، در موضوع آسیب‌های اجتماعی و دانش‌آموزانهمواره یك مساله وجود دارد؛ اطلاعات و آمارها در این حوزه محرمانه‌اند. در نبوداطلاعات موثق، یكی از دشواری‌های كار رسانه این است كه در چه حوزه‌ای و با چهرویكردی باید با مساله دانش‌آموزان و مصایب احتمالی پیش روی آنها مواجه شود؟ ‌چلكمی‌گوید كه آموزش و پرورش نباید با این حوزه با رویكرد ی برخورد كند: اینهاواقعیت جامعه ماست. نه فقط در آموزش و پرورش بلكه در جامعه هم همین است؛ هر چهپنهانكاری صورت بگیرد، آن موضوع حادتر می‌شود و طبیعتا برای موفقیت، درمان، كاهش وكنترل هم باید هزینه بیشتری بپردازیم. گاهی هم ممكن است دیگر دیر شود و نتوانجبران كردمنبع: رومه اعتماد/11 تیر99)

 

« اطلاع رسانی درباره ایدز را فراموش نکنیم»

ایدز و اطلاع‌رسانی شفاف به جامعه

« سلامت اجتماعی در حوزه مسوولیت اجتماعی»

كه ,آموزش ,مدرسه ,پرورش ,اجتماعی ,هم ,آموزش و ,و پرورش ,كه در ,است كه ,آسیب‌های اجتماعی ,آسیب‌های اجتماعی دانش‌آموزان ,واحد مددكاری اجتماعی ,مددكاران اجتماعی ایران ,انجمن مددكاران اجتماعی

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اولین فروشگاه اینترنتی در ایران تهیه کنندهای سلامت در تابستان 222 Freda's page زینب 1377 Mary's notes سبیل موزیک دفتر امور فرهنگی و دینی شرکت آبفار استان زنجان binnicomu prodmenttelti