به یاد مادرانی که
· دخترانی که ابزار و وسیله صلح قبایل می شدند و در غربت چهحرف ها که نمی شنیدند و چه زجر ها که نمی کشیدید و برخی از آنها چه مظلومانه کهنمردند.
· به یاد دخترانی که که به طوایف دیگر شوهر داده شدند و دیگرکسی آنها را ندید و از سرنوشت آنها اطلاعی نیافت.
· به یاد مادرانی که در ایل-راه و هنگام کوچ زاییدند و مردند.
· به یاد مادران جوانی که تسلیم آل »شدند.
· به یاد مادرانی که:
· سالی یک بار نوزادی را بهدنیا می آوردند اما از مرخصی زایمان، از پزشک و ماما،از کارت بهداشت و مرکز بهداشتو نوبت های ماهیانه، از زایشگاه و پزشک خانوادگی، از قطره آهن و رزیم غذایی ویژه خبری نبود.
· حتی در روز زایمان مشک می زدند و نان می پختند و در راه آبآوردن از چشمه با درد زایمان روبرو می شدند و یکه و قهرمانانه دوام می آوردند و بانوزاد به چادر بر می گشتند.
· در شب های تاریک و سرد زمستان، مادر بزرگ های قهرمان با دستهای پر چین و چروک خود چه معجزه ها که نمیکردند.شجاعت، زرنگی و توکل آنها کارآمد تر از بسیاری از داروها و امکانات اینروزها بود.آوای گلوله و شیهه اسب، نویدی از حضور میهمان کوچولو در بنگو می داد و پدرکه در بیرون چادر منتظر بود، شادمانه گوسفندی را سر می برید.
· اما امان از وقتی که آل می آمد و بسیاری از نوعروسان مادرانجوان را می برد، پدر بزرگ ها هر چه به آسمان تیر می انداختند فایده ایی نداشت.هرچه مادر بزرگ ها صورت و دست و پای زایو را را با ذغال سیاه می کردند بی فایدهبود.از قیچی و کارد و تیشه هم کاری بر نمی آمد. به یاد مادران جوانی که تسلیم آلمی شدند.
· به یاد مادرانی که سینه های شان سرشار از مهر و عاطفه بود و به فرزندان شان شیرشهامت، شهادت و صداقت و وطن دوستی می دادند.
· به یاد مادرانی که همزمان سه طفل همراه شان بود.یکی دردست،دیگری بر کول و سومی هم در شکم.
· به یاد مادرانی که سینه های شان بوی هل و میخک می داد وبدون حضور آنان آنها بچه ها خواب شان نمی برد.
· به یاد مادرانی که اسب سواران و تیراندازان کم نظیری بودند.
· به یاد مادرانی که در مسیر کوچ با راهزن و گرگ درگیر میشدند و قهرمانانه از جان و مال خویش دفاع می کردند.
· به یاد مادرانی که صبحگاهان زودتر از بانگ خروس بیدار می شدند، هموارهمشغول بودند و وقت کم می آوردند.
· به یاد مادرانی که دست تنها چادر را بار می کردند و میزدند.
· به یاد مادرانی که همچنان صدای لالایی آنها از دره ها و کوه ها بهگوش می رسد
· به یاد مادرانی که صدایکل» های زیبای شان هنوز در گوشهایمان هست.
· به یاد مادرانی که صدای خواندن و مشک زدن های شان هنوز ازیورد ها می آید.
· به یاد مادرانی که بوی نان داغ و آغوز و دوغ و ماست کنگر باآنها معنی داشت.
· به یاد مادرانی که مرگ ناگهانی شوهران شان خللی در ارادهشان ایجاد نمی کرد، می سوختند و می ساختند تا فرزندان خود را بزرگ کنند.
· به یاد مادرانی که سیاه گیس رفتند و گیس سفید تیره و طایفهبودند.
· به یاد مادرانی که بقول خودشان فقط یک کلاه از مردان کمترداشتند».
· به یاد مادرانی که هم آشپز بودند و هم خیاط، هم بافنده و همچوپان، هم پزشک و هم ماما.
· به یاد مادرانی که از شوهران خود فقط محبت می خواستند، بهشوهران و فرزندان خود عشق می ورزیدند.باعشق به آنها زندگی می کردند و با عشق به آنها می مردند.
· به یاد مادرانی کههنگام بروز مشکلات، خم به ابرو نمی آوردند.
· به یاد مادرانی که سال ها از داشتن لباس نو محروم بودند تاشاید پسران و دختران جوان شان لباس نو داشته باشند.
· به یاد مادرانی که درو کردند و خوشهچیدند تا شاید بخشی از نان سال خانواده تهیه گردد.
· به یاد مادرانی که دست های شان مانند دست های پدر ها خشن و محکمبود.
· به یاد مادرانی که جاجیم ها، گلیم ها و قالیچه های رنگارنگمی بافتند.
· به یاد مادرانی که برای حفظ سلامت مردم، ماه ها فرزندان و خانواده های خودرا ندیدند اما خطر ها را به جان خریدند و دست از تلاش بر نداشتند تا مبادا خانوادهایی عزادار شود حتی اگر خانواده خودشان عزادار مرگ خودشان شوند.
· منبع:فصلنامه پیام مادر/شماره 15/ تابستان 99 / بنیاد بینالمللی مادر
· http://www.mothersfoundation.ir/u/d
« اطلاع رسانی درباره ایدز را فراموش نکنیم»
· ,یاد ,مادرانی ,ها ,های ,شان ,به یاد ,مادرانی که ,یاد مادرانی ,· به ,شدند و
درباره این سایت