محل تبلیغات شما

رییس انجمن مددكاران اجتماعی ایران در گفت‌و گو با اعتماد » افزایشخودكشی‌های معیشتی را تحلیل كرد

فقر، مقدس نیست

بنفشهسام‌گیس

سال‌هاقبل، وقتی می‌خواستم برای اولین‌بار از بازماندگان خودكشی بنویسم، یك روانپزشك،یكی از بیمارانش را به من معرفی كرد كه بستگانش، دو بار او را از اقدام به خودكشی-حلق‌آویز و بریدن رگ دست - نجات داده بودند؛ پسرجوانی بود كه ظرف یك سال، هم شغلشرا از دست داده بود، هم عشقش، هم همه امیدهایش. در 40 سالگی، به تعبیر خودش؛تنهاتر از یك سطل زباله فراموش‌شده در انتهای بیابانی شوره بسته»، طفیلی شده بوددر كنجی از خانه كوچك و استیجاری پدر. وقتی به مطب آمد، ماه‌ها بعد از اقدام بهخودكشی، هم رد فشردگی بافت و گره طناب، مثل طوقی به رنگ جگر، در نقطه اتصال گردن وصورت جا مانده بود و هم رد جوش‌خوردگی 7 بخیه روی دریدگی رگ كه آن هم انگاردستبندی باریك و ضخیم به رنگ حنای رنگ باخته. نمی‌دانم چطور قبول كرد كه بیاید وحرف بزند. نمی‌فهمیدم چرا به مرگ پناه برده. دو ساعت تعریف كرد. وقتی از مطب بیرونمی‌رفت، رو به روانپزشكش، انگشت اشاره‌اش را تكان داد و لابه‌لای اشك‌هایش گفت:بازم اینكارو می‌كنم دیگه فرصت نمی‌كنین نجاتم بدین آقای دكتر.»

چهارماه بعد، غروبی كه برف می‌بارید، از پلكان اضطراری یك بیمارستان، به پشت بام رسیدو خودش را پرت كرد

آدم‌هابرای دست شستن از زندگی، بهانه نمی‌گیرند. به آنهایی كه دیگر بین ما نیستند چونبرای فصل زندگی‌شان نقطه پایان گذاشتند، انگ نزنیم. احمق بودند، جسور بودند، تاب وتحمل نداشتند، هرچه بودند، یك چیزی در لایه‌های تودرتوی مغزشان اتفاق افتاد كه وادارشانكرد از ادامه جدل با زندگی كوتاه بیایند. از دست دادن شغل، ضربه عاطفی، آسیب جسمی،جنگ، ركود اقتصادی، مهاجرت. اینها متعارف‌ترین دلایلی است كه روانپزشكان ومددكاران اجتماعی برای اقدام به خودكشی برمی‌شمرند و در یك نقطه باهم متفقند:خودكشی، انتهای خط افسردگی شدید است.»

ظرفهفته گذشته، دو خبر منتشر شد: جهانگیر آزادی میان كوهی؛ جانباز كرمانشاهی،خودسوزی كرد عمران روشنی مقدم؛ كارگر خوزستانی خودش را حلق‌آویز كرد.»

مدیراندر توضیح علت خودكشی جانباز كرمانشاهی گفته بودند: دچار اختلال پس از حادثه و دچارمشكلات اعصاب و روان بود. درخواست وام داشت و برای پرداخت وام باید ضامن معرفی می‌كرد.»

همكاراندر توضیح علت خودكشی كارگر خوزستانی گفته بودند: در حدی گرفتار فقر بود كه واقعاقادر به تامین نان برای خانواده‌اش نبود و كارگران كمكش می‌كردند»

حالا،دو نفر، دو عزیز از جمع ما رفته‌اند. دو عزیزی كه خانواده‌شان، بیشتر از آنكهدلتنگ جای خالی‌شان باشند، باید برای دست تنگی روزهای بعدی كه دیگر نان‌آوری هم دركار نیست كه با همه دل خونی‌اش، به فرداها امیدوارشان كند، گریه كنند. مردی، زنیكه خودكشی می‌كند، دیوارش از همه عالم كوتاه‌تر است. همه، مفسر تقصیراتش می‌شوند وبرای رفع مسوولیت، از هم سبقت می‌گیرند. كسی هم این وسط پیدا نمی‌شود بپرسد. بپرسداز این همه مدیر و رییس و خویش و قوم و رفیق كه یك آدم به كجا رسید و یك آدم را بهكجا رساندید كه آخرین راه را اول انتخاب كرد؟

مدیربنیاد شهید كرمانشاه گفته بود: جهانگیر آزادی میان‌كوهی، باید برای دریافت وامضامن می‌آورد.»

كسینبود از این مدیران سوال كند سال 61، وقتی جهانگیر آزادی میان‌كوهی، یك جوان ساله بود و داوطلبانه راهی خط مقدم شد هم آیا كسی از او ضامن خواست كه حالا بایدبرای وام، ضامن می‌آورد؟

مدیرانمحل كار عمران روشنی مقدم گفته بودند: پرداخت حقوق‌ها فقط چند روز تاخیر داشت.انصاف است كه خودكشی این كارگر را به چند روز تاخیر حقوق ربط بدهند؟»

كسینبود از این مدیران سوال كند كه بلدند بدون آنكه به كارگر انگ و برچسب بزنند، بهاعتراضاتش حق بدهند؟ سوال كند كه اصلا هیچ فهمی از گذران زندگی كارگر عیالواری دریك خانه مستاجری با حقوق فرمایش‌شده در قرارداد سفید دارند؟ سوال كند كه آیاخودشان حاضرند قرارداد سفید امضا كنند؟ سوال كند كه اصلا فرق فقر» با موج آب دریاو نان لواش و آسفالت خیابان و بنزین سوپر و نان خامه‌ای و دفتر 100 برگ را می‌فهمندیا نه؟

پرسیدناین سوال‌ها از همه این آدم‌ها بی‌نتیجه است. در تمام این سال‌ها، مشابه این آدم‌ها،روی صندلی‌های دولتی و شبه‌دولتی و خصوصی و شبه‌خصوصی نشستند و حقوق‌های عجیب وغریب دولتی و خصوصی گرفتند و چرتكه خوش‌خدمتی انداختند و نیم‌نگاهی هم به زیر پانینداختند و بازنشسته شدند و به عنوان مدیر موفق و پاكدست» تقدیر شدند و رفتند وپشت سرشان را هم نگاه نكردند كه چه صف طویلی از انتظارهای به بن‌بست رسیده برایرسیدن به ذره‌ای امید بیشتر، ذره‌ای رفاه بیشتر، ذره‌ای زندگی بی‌دغدغه و بی‌ترساز قسط و وام و هزار بدبختی به جا گذاشتند. امروز این صف كه در همه این سال‌ها،بیشتر و بیشتر كش آمد، بدون ابتدا و انتهای قابل دیدن، از آدم‌هایی تشكیل شده كهكارگرند، اعضای دو دهك پایین اقتصادی‌‌اند، با همان خرده‌سوادی كه دارند ضرب وتقسیم می‌كنند تا ببینند سهم‌شان از ی‌ها و مفقودی‌ها و حق‌بری‌های چند صدمیلیاردی و چند هزار میلیاردی آدم‌هایی كه مثل خودشان، از شكم مادر - و نه فرشته واهالی ملكوت - متولد شده‌اند، چقدر می‌شده.

وچرا آدم ها به خاطر فقر خودشان را می‌كشند؟ چه كسی می‌تواند به این سوال جواب دهد؟ حتما در بحث‌های تئوریك، جوابی برای این سوال پیدا می‌شود ولی همه چیز را نمی‌شودبا عینك تئوری و دانشگاهی تحلیل كرد. خودكشی به دلیل فقر» از آن اتفاقاتی است كهوقتی می‌شنویم و می‌خوانیم زبان‌مان از حركت باز می ایستد ، یك نفس‌تنگی كوتاه.تا دركی از تنگنای فقر نداشته باشیم مفهوم این اتفاق را نمی‌فهمیم . حالا ، 6 روزاز مرگ عمران روشنی مقدم می‌گذرد . رسانه ها، بیهوده تلاش می‌كنند تحلیلی برواقعیت نبودن» این كارگر پاك باخته بگذارند اما غیر ممكن است. آن روزها و شب‌هاییكه عمران، دست‌های خالی را رو به آسمان می‌گرفت و نانش از جیب باقی كارگران تامینمی‌شد ، هیچ كدام ما آنجا نبودیم كه ببینیم و بشنویم و بفهمیم واقعیت تلخ فقر »را. فقر» نامیمون كه به تعبیر سیدحسن چلك ؛ رییس انجمن مددكاران اجتماعیایران، در این سال‌ها چه مبهم و بیهوده تلاش كردند مقدسش جلوه دهند . گفت و گوی اعتماد» با چلك را بخوانید . این مددكار اجتماعی، تحلیل‌های تلخی از زاویه‌ایمتفاوت و رنگ گرفته از همدردی با این پدیده دارد ؛ پدیده خودكشی معیشتی ».

 

ظرفسه سال گذشته و به دنبال نوسانات نرخ ارز و رشد تورم و ركود بازار، با پدیده تلخخودكشی‌های معیشتی» مواجه شده‌ایم. ممكن است قبل از این مدت هم این پدیده رواجداشته اما شاید رسانه‌ها و كارشناسان تمركزی بر این پدیده نداشتند. امروز هم آماریاز افزایش خودكشی‌های معیشتی در دست نیست و حتی نمی‌توان گفت كه تمام خودكشی‌ها دركشور به دلیل فقر و مشكلات معیشتی است. صحبت ما در مورد آن تعداد از خودكشی‌های درملأ‌عام است كه بنا به اعلام قبلی قربانی یا اظهارات خانواده، ناشی از مشكلاتمعیشتی بوده و آخرین مصداق‌ها هم، چهارشنبه هفته گذشته و خودكشی كارگر پالایشگاهبود. چند روز قبل از آن هم، یك جانباز در كرمانشاه به دلیل پرداخت نشدن وامدرخواستی، خودسوزی كرد اما تلخ‌ترین مصداق، خودسوزی یك زن در شهر دیشموك استانكهگیلویه و بویراحمد بود كه سال گذشته اتفاق افتاد و نماینده‌های مجلس در بازدیداز محل سكونت این زن، شنیده بودند كه دلیل این اتفاق، مشكلات شدید معیشتی و به‌طورخاص، گرسنگی بوده است. چرا خودكشی معیشتی آن هم در كشور تولیدكننده نفت و برخورداراز منابع و معادن غنی؟ چرا در این كشور، فرد به این نقطه می‌رسد كه به دلیلناتوانی از تامین معیشت، دست از ادامه زندگی می‌كشد تا با مرگ خود، این پیام را بهدولت بدهد كه دولت نتوانسته نیازهای اولیه او را پاسخگو باشد؟

فقر،برای همه افراد و خانواده‌ها، قابل تحمل نیست. فقر را مقدس نكنیم. من در روستابزرگ شدم. به یاد دارم كه در دوره كودكی، انتظارات ما بسیار كم بود چون نمی‌دانستیمبیرون از روستا چه خبر است ولی وقتی از روستا خارج شدیم و به تهران آمدیم، دیدیمدنیا چیز دیگری است. امروز، به دلیل دسترسی به اطلاعات و به لطف فناوری‌های نوین ورسانه‌ها، آگاهی مردم بیشتر شده و تفاوت‌های طبقاتی را بیشتر لمس می‌كنند. قبلا می‌گفتیمارباب باید ارباب باشد و ما هم رعیت. ما به سبك زندگی رعیتی خو گرفته بودیم و هیچ‌گاههم از این بابت دچار مجادله نمی‌شدیم كه چون او خیلی داراست، من از ادامه زندگیدست بكشم. اما امروز وقتی در جامعه‌ای زندگی می‌كنیم كه دولت‌ها بعد از گذشت 41سال از پیروزی انقلاب می‌گویند 63 میلیون نفر از جمعیت كشور، نیازمند كمك معیشت 45هزار تومانی هستند، همین اعلام، یك پیام مشخص دارد؛ اینكه دولت‌ها در حوزه اقتصادیمدیریت خوبی نداشتند آن هم در كشوری با این همه منابع كه البته منابع هم فقط معدننیست، بلكه موقعیت ژئوپلیتیكی ایران - مثل كاری كه كشور امارات انجام داد - می‌توانستدر حدی برای این كشور درآمدزا باشد كه مردم حتی از همین كمك معیشت 45 هزار تومانیهم بی‌نیاز شوند. مشكل ما این است كه در اجرای نظام رفاه و تامین اجتماعی فراگیرجامع كافی و پایدار و در اجرای اصول 21 و 29 قانون اساسی موفق نبودیم. (اصل 21 قانوناساسی: دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین كند وامور زیر را انجام دهد: ایجاد زمینه‌های مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوقمادی و معنوی او/ حمایت مادران، به خصوص در دوران بارداری و حضانت فرزند و حمایتاز كودكان بی‌سرپرست / ایجاد دادگاه صالح برای حفظ كیان و بقای خانواده / ایجادبیمه خاص بیوه‌گان و ن سالخورده و بی‌سرپرست/ اعطای قیمومیت فرزندان به مادرانشایسته در جهت غبطه (مصلحت) آنها در صورت نبودن ولی شرعی - اصل 29 قانون اساسی:برخورداری از تامین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیكاری، پیری، از كارافتادگی، بی‌سرپرستی،در راه ماندگی، حوادث و سوانح و نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبت‌هایپزشكی به صورت بیمه و غیره حقی است همگانی. دولت مكلف است طبق قوانین از محلدرآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشاركت مردم، خدمات و حمایت‌های مالی فوق رابرای یك‌یك افراد كشور تامین كند) نتیجه ضعف عملكرد دولت‌ها در طول بیش از 4 دهه،همین محصولی است كه امروز اعلام می‌كنیم. به استناد آمار رسمی، 5 میلیون خانواركشور در 2 دهك اقتصادی پایین هستند و دو میلیون و 300 هزار نفر سالمند از هر چترحمایتی محروم مانده‌اند. این اعداد نشان می‌دهد كه دولت‌ها در ایجاد پوشش‌هایحمایتی، موفق نبوده‌اند. گریزی هم به آمار وزارت راه و شهرسازی می‌زنم؛ 21 میلیوننفر از جمعیت كشور در محلات ناكارآمد شهری شامل سكونتگاه‌های غیررسمی، بافت‌هایفرسوده، روستاهای الحاقی به شهر و بافت‌های تاریخی زندگی می‌كنند كه بنا بر آماررسمی، 10 الی 11 میلیون نفر در سكونتگاه‌های غیررسمی ساكن هستند. بنا به تعریفمصوب هیات دولت، سكونتگاه‌های غیررسمی، مكان‌هایی است كه ساكنانش از حداقل‌هایخدمات عمومی هم برخوردار نیستند. توجه كنید؛ از حداقل‌ها هم برخوردار نیستند. همینتعریف، یك پیام دارد؛ بسیاری از ساكنان این مناطق افرادی هستند كه می‌توانندنیازمند حمایت‌های اجتماعی باشند چون فرد ثروتمند، این محلات را برای سكونت انتخابنمی‌كند و بنابراین، یكی از ویژگی‌های اكثر ساكنان این مناطق، درآمد كم است و بهدلیل ویژگی ساكنان هم، از این مناطق به عنوان منطقه كم برخوردار یاد می‌شود. باچنین آماری، نباید این تصور ایجاد شود كه بروز پدیده‌هایی مثل خودكشی، فرار،اعتیاد و ارتكاب جرم توسط افراد فقیر و نیازمند، غیر طبیعی است. از وقوع این پدیده‌هاو این آمارها نباید تعجب كرد و اتفاقا، اگر شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم باید متعجبشویم.

یعنیاگر چنین حوادثی رخ ندهد، خطرناك است.

بله،بنا به اعلام معاون كل وزارت بهداشت، اغلب مبتلایان كووید 19، افراد فقیر هستند.در واقع، فقر خودش را با شاخص‌های مختلف نشان می‌دهد كه خودكشی، یكی از پدیده‌هاینامیمون و نامطلوبی است كه ممكن است به دلیل فقر، اتفاق بیفتد چون افراد اگرنتوانند نیاز معیشت خود و خانواده را تامین كنند، ممكن است با احساس شرمندگی نسبتبه كسانی كه تكفل و سرپرستی آنها را برعهده دارند، مرتكب رفتارهایی شوند كه ازجمله می‌توان به سرقت‌های خرد اشاره كرد كه اغلب، ناشی از مشكلات معیشتی است و ماامسال نگران این هستیم كه با افزایش سرقت‌های خرد مواجه شویم.

پلیسهم گزارش داده بود كه ظرف 4 ماه گذشته و به دنبال افزایش اخراج و تعدیل كارگرانفصلی و روزمزد و مشغول در مشاغل ناپایدار، آمار سرقت‌های خرد افزایش یافته است.

پساین پیش‌بینی تایید شد. در چنین شرایطی، نااطمینانی اقتصادی فقط گریبان كارخانه‌داررا نمی‌گیرد، بلكه همه اقشار و از جمله، فعالان اقتصادی هم گرفتار می‌شوند و البتهیكی از عوامل خودكشی، مولفه‌های اقتصادی است چنانكه از خودكشی ورشكستگان اقتصادیهم مصداق‌هایی موجود است. حالا در جامعه ما، ظرف 4 ماه گذشته، در جوار نااطمینانیاقتصادی، ركود هم افزایش یافته، تورم هم افزایش یافته، بیكاری هم افزایش یافته،فرصت‌های شغلی هم كاهش یافته.ادامه دارد

« اطلاع رسانی درباره ایدز را فراموش نکنیم»

ایدز و اطلاع‌رسانی شفاف به جامعه

« سلامت اجتماعی در حوزه مسوولیت اجتماعی»

كه ,هم ,یك ,خودكشی ,زندگی ,معیشتی ,است كه ,به دلیل ,و به ,از این ,سوال كند ,افزایش خودكشی‌های معیشتی ,انجمن مددكاران اجتماعی ,رییس انجمن مددكاران

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

esotesos مطالب اینترنتی junotoder tairactodddet تبلت باز وبلاگ دکتر محمدرضا یوسفی تقلب در مواد غذایی combersjida lynnnnamilna Howard's memory