اینجا، سقف آرزوی ن بیسرپرستاست
مرکز کاهش آسیب در دل منطقه شوشآغوشش را برای نی باز کردهاست که نه حامی برای ادامه زندگی دارند و نه سرپناهیبرای گذراندن شبهای تاریک و طولانی زمستانی.
گروه اجتماعی خبرگزاری فارس - سمیراخباز: اگر اجارهنشین نیستید و خبر ازاجاره بهای یک خانه 40 یا 50 متری در آشفته بازار مسکن ندارید، کافی است سری بهسایتهای فعال حوزه مسکن بزنید تا دود از کلهتان بلند شود، هرجور حساب کتاب کنیدبا حقوق کارمندی و کارگری هم حتی اجاره یک واحد سی متریاش با هزار مشقت ممکن است،چه برسد به پول رهن! حالا تصور کنید شما زنی بیسرپرست هستید از طبقه پایین اجتماعکه گاهی کارگری میکند، در این شرایط چه برسرتان خواهد آمد؟ من به چشمان خودم دیدمنی را که به دلیل نداشتن توان مالی مجبور بودند در یک مرکز کاهش آسیبهایاجتماعی در حوالی خیابان شوش زندگی کنند.
صبح یک روز پاییزی بود که برای اولینباربرای تهیه گزارش پایم را در یک مرکز کاهش آسیب میگذاشتم آنهم در محله نه چندانخوشنام. مرکزی که چندماهی است به صورت غیر رسمی در داخل پارک شوش فعالیت خود راآغاز کرده و قرار بود با حضور مسؤولان افتتاح شود.
ساختمان بازسازی شده و انرژی خوبیداشت، همه در جنب و جوش تدارک برای مدعوین بودند که، با احتیاط قدم برداشتم و سرکیدر اتاقها کشیدم، اتاق بیست متری که سرتاسرش پر از تختهای فی است، چند خانمروی تختها نشستهاند. به اولین نفری که بر روی تخت نشسته و نگاهم میکند، لبخندمیزنم و سلام میکنم با خوشرویی جواب سلامم را میدهد، میپرسم: به خاطر مصرفمواد اینجا هستید؟ میگوید: نه، از مواد متنفرم، گاهی سیگار میکشم اما چون جاییبرای زندگی نداشتم اینجا آمدهام.
زهرا با چهره رنگ پریده و نگاه مضطربش در گوشه خوابگاه توجهم راجلب میکند، آنچنان رغبتی به صحبت کردن ندارد، میگوید: مشکل روحی دارم و مواجهشدن با دیگران برایم سخت است، ما از بد روزگار چارهای ندارم، جایی برای زندگیندارم و اینجا سرپناه امنی است.
خانمی که در تخت روبرویی زهرا نشستهانگار اشتیاق بیشتری برای گفتوگو دارد، خودش سر صحبت را باز میکند، میگوید: منسکینهام، لبخند که میزند دندانهای زرد و سیاهش خبر از اعتیادش میدهد، پنهان همنمیکند، و میگوید: من سالهاست تریاک مصرف میکنم. نظافتچی هستم و 3 سالی میشوداز شوهرم جدا شدهام. از 16 سالگی وقتی ازدواج کردم برای تسکین دردهایی که به خاطرکارهای سنگین به سراغم میآمد شوهرم معتادم کرد.
سکینه قصد ترک دارد و از اینکه اینمرکز امکاناتی برای ترک اعتیاد ندارد ناراحت است، اما از نظافت و مهربانی پرسنلحسابی راضی است. میگوید: فقط کاشکی گوشیهای همراهمان را در هنگام پذیرش نمیگرفتند،زهرا وسط حرفش میپرد و میگوید: خب! به خاطر خودمان میگویند، از همان اول گفتهاندیا وسائل با ارزشتان را تحویل دهید یا مسؤولیتش با خودتان است.
زهرا دیگر صحبتی نمیکند و به یکنقطه خیر میشود. از آنها فاصله میگیرم و به سراغ دختر جوانی میروم که به نظرمعتاد نیست، حدسم درست از آب در میآید، میگوید مشکل اعصاب و روان دارم، باخانوادهام زندگی میکردم اما چون فضای خانه برایم قابل تحمل نبود، به این مرکزآمدم. او از خدمات این مرکز راضی است و گاهی هم در کارگاه خیاطی که در مرکز برایکمک به بهبودیافتگان و دیگر ن راهاندازی شده کمک میکند، اما به دلیل مشکلروحی همیشه نمیتواند در کارگاه باشد.
در میانههای گفتوگویم با او زنی کهعینک آفتابی به صورت دارد توجهم را جلب میکند، او خود را کتی معرفی میکند. باخنده میگوید: باید لباس فرمهایمان را ساسون بگیرند خیلی بیقواره است. کتی هممعتاد نیست، اما از صدای خش دار و پوست بیطرواتش میتوان فهمید حسابی سیگار میکشد،میگوید: توان مالی نداشتم که خانه تهیه کنم مجبور شدم به اینجا بیایم، از نگهداریسالمندان و آایمریها روزگار میگذارند، اما خرج و دخلش آنقدرها جور نیست که دراین آشفته بازار مسکن سرپناهی برای خود تهیه کند. کسی را که مرکز کاهش آسیب را بهاو معرفی کرده، یک بنده خوب خدا معرفی میکند وبرای او از جانب خداوند طلب خیر دارد، بارها خداروشکر میکند که سقفی بالای سرشهست و شبهای سرد بیپناه نیست.
از خوابگاه بیرون میآیم در کارگاهخیاطی در میان هیاهوی چرخها سپیده علیزاده مدیرعامل این مرکز کاهش آسیب را میبینم،او فوق لیسانس روانشناسی دارد و حدود ۱۵ سال است در این حوزه فعالیت میکند.میگوید: در این 15 سال در حوزه اعتیاد ن فعالیت جدی داشتم و با تعامل کهشهرداری به وجود آورده است، این ساختمان را که پیش از این تالار پذیرایی بوده است، برای خدمت دادن به آسیبدیدگان اجتماعی در اختیار گرفته است.
علیزاده شاخصه این مرکز را امکانپذیرش پاره وقت آسیب دیدگان میداند و میگوید: چون از طرف سازمان بهزیستی چند مرکز خدمات کاهش آسیب در این منطقه ثبتشده است مرکز نور سپید هدایت با ارائهخدمان پاره وقت، خدمات شیفت شب خوابگاهی و مرکز توانمندسازی و کارگاه خیاطی و گشتسیار برای کمک به آسیب دیدگان اجتماعی فعالیت جدیدی را تعریف کرده است.
علیزاده از استقبال بسیار خوب آسیبدیدگان اجتماعی از مرکز تحت مدیریتش میگوید و تاکید میکند با گذشت ۵ ماه از شروع فعالیتش، روزانه میزبانصد نفر از ن آسیب دیده برای شب خوابی است و ۷۰ نفر از این جمعیت را به صورت روزانه پذیرش میکند.
سید حسن چلک، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران هم که برای افتتاحیهمرکز آمده است، ایجاد مرکز کاهش آسیب را یک موضوع قانونی دانست که در تهایکلی مقابله با مصرف مواد مخدر با هدف کاهش آسیب به خصوص برای گروههایی که دارای نیازهای خاص مورد توجه قرارگرفته است.منبع: خبرگزاریفارس/20 دی 98
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران بااشاره به اینکه در حوزه اعتیاد ن مراکز مختلفی مورد نیاز است تا به ایجاد یک حلقه کامل ارائه خدمات پیشگیری درمان کارشناسیبرسیم، افتتاح این مجموعه را اتفاق خوبی برای کامل شدن این حلقه دانست.
وی با بیان اینکه قرارگیری مراکزکاهش آسیب در مناطق پرآسیب باعث ایجاد رغبت در گروههای هدف میشود، گفت: افتتاح این مرکز در منطقه شوش میتواند بسیار کمک کننده باشد.
چلک خاطرنشان کرد: آنچه بایدبهدنبال آن یگردیم، این است که آسیب دیدگانی که به این مرکز میآیند، مستقل شوند وبه سیستمهای اجتماعی بازگردد.
وی استفاده از متخصصین بین رشتهایرا برای دستیابی به این هدف حائز اهمیت دانست و میگوید: باید این افراد از طریقمددکاری اجتماعی پذیرش و شناسایی شوند معرفی مرکز باشد.
در حال خارج شدن از مرکز هستم کهالهه به سراغم میآید و میگوید: من به خاطر اعتیاد از شوهرم جدا شدهام و پولیندارم، به خاطر سوءپیشینه هم نمیتوانم سر کار درست حسابی بروم، اینجا فضای امنیاست و با وجود اینکه امکانات ترک ندارد، تصمیم گرفتهام ترک کنم، برایم دعا کن.
دلم میلرزد از ته دل برای او و تمامن بیسرپناهی که این روزها ولولهای در دلشان بهپاست دعا میکنم. کاش روزیبرسد که سقف بالای انتهای آرزویشان نباشد.
انتهای پیام/خبرگزاری فارس/20 دی 98
« اطلاع رسانی درباره ایدز را فراموش نکنیم»
مرکز ,میگوید ,آسیب ,کاهش ,یک ,اجتماعی ,این مرکز ,کاهش آسیب ,مرکز کاهش ,به خاطر ,و میگوید ,مددکاری اجتماعی ایران ,انجمن مددکاری اجتماعی ,رئیس انجمن مددکاری ,آسیب دیدگان اجتماعی
درباره این سایت